به جستجوی تو
بر درگاه کوه میگریم
در آستانه دریا و علف.
به جستجوی تو
در معبر بادها میگریم
در چارچوب فصول
در چارچوب شکسته پنجره ای
که
آسمان ابرآلوده را
قابی کهنه میگیرد.
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد زد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد.
سلام.
اینجا چرا انقدر غمگینه؟ دلم گرفت!
یکم شاد باشید.شادی خوبه
سلام زینب جان
اون چیزی که احساس کردی غم نیست شاید یه جور حس عارفانه س که فک کنم یه کم توضیحش سخت باشه!!
امیدوارم هیچ وقت غمگین نباشی