صفحات تنهایی من

چندان که گفتم غم با طبیبان/درمان نکردندند مسکین غریبان

صفحات تنهایی من

چندان که گفتم غم با طبیبان/درمان نکردندند مسکین غریبان

Seeking you...

 

به جستجوی تو  

بر درگاه کوه میگریم 

در آستانه دریا و علف.

به جستجوی تو 

در معبر بادها میگریم 

در چارچوب فصول 

در چارچوب شکسته پنجره ای 

که 

آسمان ابرآلوده را 

قابی کهنه میگیرد.

به انتظار تصویر تو 

این دفتر خالی 

تا چند 

تا چند 

ورق خواهد زد؟ 

جریان باد را پذیرفتن 

و عشق را 

که خواهر مرگ است 

و جاودانگی 

رازش را 

با تو درمیان  نهاد.

نظرات 1 + ارسال نظر
زینب سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ق.ظ http://happy-girl.blogsky.com

سلام.
اینجا چرا انقدر غمگینه؟ دلم گرفت!
یکم شاد باشید.شادی خوبه

سلام زینب جان
اون چیزی که احساس کردی غم نیست شاید یه جور حس عارفانه س که فک کنم یه کم توضیحش سخت باشه!!
امیدوارم هیچ وقت غمگین نباشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد